اگر از اونایی هستین که مردم دور و برشون رو دسته بندی میکنن به دو طیفِ
سیاه و سفید،
خوب و بد،
زشت و زیبا،
شست شوی مغزی شده و نشده،
با ارزش و بی ارزش،
محترم و نامحترم،
نفهم و بفهم،
تنبل و زرنگ،
دیندار و بی دین،
دانا و نادان،
درستکار و خطاکار،
با سواد و بی سواد،
سالم و بیمار،
اُمُّل و سانتی مانتال،
با شعور و بی شعور،
با معرفت و بی معرفت،
دارای انسانیت و فاقد انسانیت،
با اخلاق و بی اخلاق،
. و .،
ما و اونها،
من و اونها!
واقعیت اینه که ما یک فرد از یک جامعه ایم و جامعه اولویت داره و نظر شخصی ما فقط به درد خودمون میخوره و حتی حق نداریم نظرات متعصبانه گهربارمون رو در ملاء عام قرار بدیم، البته یه مسئله ی دیگه هم که هست اینه که اگر به مطلب متعصبانه بر خوردیم خیلی بهمون بر نخوره و داغ نکنیم، توانایی اغماض داشته باشیم. در کل، بهشت آنجاست که "آزاری نباشد"(نه مخالفی) کسی را با کسی کاری نباشد! نمیگم بی تفاوت باشیم، نخیر اتفاقا باید درباره رفتارهای غلطِ آزاردار یا آزارساز(در آینده ختم به آزار و صدمه دیدن جامعه میشن) حساس بود و تلاش کرد دنیای با کیفیتی ساخت؛ نه اینکه از سر خودعلامه پنداری (احتمالا ناشی از یک بیماریِ روانشناختی یا شناختی) افراد خاصی از جامعه رو تحقیر کنیم.
ما یک ماییم. یک مایِ به هم مرتبط و وابسته! تا وقتی که ارزش تعاملات و ارتباطات انسانی رو درک نکنیم، همچنان اندر خم یک کوچه ایم.
بنیآدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بهدرد آورَد روزگار دگر عضوها را نمانَد قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی
دَسِم بِرَسِی وَ چَرخِ گَردون تاگَر بِزانِم این چیست و اون چون
بی ,یک ,رو ,جامعه ,ارزش ,نکنیم، ,و بی ,اینه که ,از یک ,ما یک ,حساس بود
درباره این سایت