محل تبلیغات شما


سروقدی میان انجمنی
به که هفتاد سرو در چمنی

جهل باشد فراق صحبت دوست
به تماشای لاله و سمنی

ای که هرگز ندیده‌ای به جمال
جز در آیینه مثل خویشتنی

تو که همتای خویشتن بینی
لاجرم ننگری به مثل منی

در دهانت سخن نمی‌گویم
که نگنجد در آن دهن سخنی

بدنت در میان پیرهنت
همچو روحیست رفته در بدنی

وآن که بیند اندامت
گوید این پرگل است پیرهنی

با وجودت خطا بود که نظر
به ختایی کنند یا ختنی

باد اگر بر من اوفتد ببرد
که نمانده‌ست زیر جامه تنی

چاره بیچارگی بود سعدی
چون ندانند چاره‌ای و فنی

✏ سعدی»

دخترِ پسرِ دخترعموِیِ مادر

حیف که خودم نمیشنوم

دَسِم بِرَسِی وَ چَرخِ گَردون تاگَر بِزانِم این چیست و اون چون

مثل ,میان ,خطا ,وجودت ,ختایی ,ختنیباد ,بود که ,خطا بود ,وجودت خطا ,پیرهنیبا وجودت ,که نظربه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

موزیک جدید پــایــــگـاه خبــــــری همـــــراه رهبــــــــــر0834 کلبه ی آسمانی senrarytsi Margaret's site آی تی دانلود Kathleen's page liselldimar گلچین برترین مطالب وب فارسی پایگاه مقالات دامپروری و دامپزشكی