محل تبلیغات شما
دیروز عصر که از حیاط گذشتم نگاهم به قفسه ها و چینش وسایل گوشه حیاط افتاد  و با خودم گفتم این مانی چرا اینقدر بی نظم و بی دلیل این وسایل را چیده؟ عَه! امیدوارم اینبار که مرتبشان کرد درست و مرتب و با دلیل بچیندشان.
امروز ظهر مانی که از صبح دنبال کارهای بیرون خانه بوده  یک سر مرا در ورودی هال می بیند و می گوید: میشه مثل دخترای خوب این حیاط رو بشوری؟ 
و من قبول میکنم
یادم نیست آخرین بار کی حیاط را شسته ام، شاید ده سال پیش! تمام این مدت این کار را مانی انجام داده!
یاد فکر دیروزم می افتم و بعد از چند جمله به خودم می گویم عجب آدمی هستما! چرا دیروز با خودم فکر نکردم که خب مانی واقعا وظیفه ای ندارد که حیاط را بشوید!
و البته که من هم به همان اندازه مانی موظّفم در چیدن حیاط!
واقعا راست می گویند که لطف مکرر حق مسلّم می شود!
# حس خوبی دارم که می خواهم حیاط را بشویم، بچگی ها هم از اینکه حیاط را می شستم و مرتب می کردم لذت می بردم. خدایا شکرت بخاطر نعمت حیاط، نعمت مادر

دخترِ پسرِ دخترعموِیِ مادر

حیف که خودم نمیشنوم

دَسِم بِرَسِی وَ چَرخِ گَردون تاگَر بِزانِم این چیست و اون چون

حیاط ,مانی ,بی ,دلیل ,لطف ,مرتب ,حیاط را ,و با ,با خودم ,و مرتب ,حق مسلّم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

winxclub55 lyaprinanur تبلیغات اینترنتی | بازاریابی اینترنتی | تبلیغات برای صادر کنندگان اسلامی - مذهبی - اجتماعی سفر سیدمرتضی حسینی بیدگلی ovenelup گلچین خدابنده لو- حاج مجتبی خدابنده لو همدانی خرید قیمت هدست بلوتوث حلزونی چیست چیه از کجا بخرم Seyed Mahdi Rafougar